این روزها لغت کارآفرینی را چه در برنامههای تلویزیونی و چه در محیط جامعه، زیاد شنیدهایم. افراد زیادی وجود دارند که با دیدن یک کارآفرین علاقمند به انجام این کار میشوند. شاید اغراق نباشد اگر بگوییم تقریباً تمام افراد جامعه علاقمندند که به صورت مستقل کار کنند و به یک کارآفرین تبدیل شوند. اما اول باید بدانیم که این واژه به چه معناست و چه افرادی این نام را به خود اختصاص میدهند.
مفهوم کارآفرینی
کارآفرینی، لغتی بسیار قدیمی است که ریشهای فرانسوی به معنی «متعهد شدن» دارد. از قرن 16 میلادی تا کنون تمام مکاتب اقتصادی از این واژه بهره بردهاند و تعاریف زیادی برای آن بیان شده کردهاند. برخی از مفاهیم این کلمه را در ادامه بیان خواهیم کرد.
کارآفرینی پیگیری فرصتهایی است که فراتر از منابعِ در دسترس، وجود دارند.
کارآفرینی به فرآیند خلق ارزش جدید (مادی یا معنوی) از طریق یک تلاش متعهدانه با در نظر گرفتن ریسکهای ناشی از آن اطلاق میشود.
سرمایه هرگز ایده را به حرکت در نمیآورد، بلکه این ایده است که محرک سرمایه و موفقیت در کسب و کار است، ایدهای نو و خلاق که به همراه سرمایه منجر به ارائه محصول جدید در بازار میشود را اصطلاحاً کارآفرینی میگوییم.
تمام این تعاریف درست است و درواقع تلاش دارند که یک مفهوم را انتقال دهند: کارآفرینی ایجاد یک شغل جدید و نوآورانه بر پایه خلاقیت و طرح ایدههای جدید است.
به چه کسی کارآفرین میگویند؟
توجه داشته باشید که به هر شخصی که ایجاد شغل میکند، کارآفرین نمیگویند. کارآفرین کسی است که برای اولین بار پا در راهی میگذارد که کسی تا به حال نرفته و دیگران را از مخاطرات موجود در راه باخبر میکند. در این راه او خلاقیت به خرج میدهد، راههای عملی کردن یک ایده جدید را پایهگذاری میکند و چارچوبهای از پیش تعیین شده را از بین میبرد.
این فرد ریسکپذیر است و از شکست خوردن واهمهای ندارد. ممکن است بارها شکست بخورد و حتی سرمایهاش به خطر بیفتد، اما باز هم ادامه میدهد تا به نتیجه دلخواه برسد. این افراد اعتماد به نفس بالایی دارند و برای هر مشکلی، راهحلی پیدا میکنند.
چه تفاوتی بین صاحبان مشاغل و کارآفرینان وجود دارد؟
برای اینکه بتوانیم بین صاحبان مشاغل و کارآفرینان تمایز قائل شویم، باید تفاوتهای بین آنها را بشناسیم.
– کارآفرین صاحب ایده است در حالی که صاحبان مشاغل معمولاً به صورت سنتی کار میکنند.
– کارآفرین شغلی جدید ایجاد میکند در حالی که صاحبان مشاغل به شغلهای موجود، ورود میکنند.
– کارآفرین ریسکپذیری بالایی دارد اما صاحبان مشاغل به دنبال امنیت شغلی و به دور از ریسک هستند.
– کارآفرین توانایی رهبری کردن بازار را دارد، اما صاحبان مشاغل جزء کوچکی از بازار هستند.
– کارآفرین به دنبال ایدههای جدیدتر برای رشد است درحالیکه صاحبان مشاغل در پی نگهداشتن شغل فعلی خود هستند.
– کارآفرین در پی رقابت با اندیشههای گذشته خود و پیشرفت روزافزون است اما صاحبان مشاغل تنها با رقبای کاری خود در حال رقابت هستند.
انواع کارآفرینی
کارآفرینی انواع مختلفی دارد، بر حسب ایده و خلاقیت شما، مقیاس کارآفرینی تغییر میکند. این ایده میتواند کوچک و با سوددهی پایین باشد یا در مقیاس بزرگتر و با سودهای کلان. بسته به ظرفیت خلاقیت شما، کار شما رشد خواهد کرد. در ادامه انواع کارآفرینی شرح داده خواهند شد.
کارآفرینی مشاغل کوچک
راهاندازی یک شغل کوچک یا خانگی که در آن مستقل باشید و زیر نظر شخص خاصی کار نکنید و از این راه کسب درآمد کنید. بسیاری از افراد کارآفرین در این دسته قرار دارند. شاید بتوان کارآفرینی مشاغل کوچک را به دو دسته تقسیم کرد.
– فریلنسرها (Freelancer) که به صورت شخصی کار میکنند. مانند طراحان سایت، طراحان گرافیک، نویسندهها و… . این گروه به صورت انفرادی و مستقل کار میکنند و وابسته به سازمان یا شرکتی نمیباشند.
– کارآفرینانی که یک کسب و کار کوچک را راهاندازی میکنند و عده کمی از افراد جامعه در آن مشغول به کار میشوند. معمولاً این کسب و کارها خانوادگی انجام میشود. مشاغلی مانند سنگتراشی، چرمدوزی، رستوران آنلاین و…
رسیدن به مرحله سوددهی در این مشاغل کمی سخت است و نیاز به تلاش فراوان دارد. زمانی که این شغل به سوددهی برسد، هزینههای روزمره شما را فراهم کرده و در حد یک سفر یا یک خرید با خیال راحت به شما امکانات میدهد، اما فراتر از آن نمیرود. در واقع کسب موفقیت در این گروه از افراد در سایز کوچک انجام میشود.
کارآفرینی شرکتهای نوپا در زمینه فناوری
شاید کلمه استارتاپ برای شما واژه آشناتری باشد. البته ناگفته نماند که در معنی واژه استارتاپ به کلمه فناوری و نوآوری اشارهای نشده است. اما چیزی که امروزه مشاهده میکنیم، تمامی شرکتهای نوپا که با ایدههای جدید شکل گرفتهاند، در زمینه فناوری و دیجیتال فعالیت میکنند.
استارتاپها یا همان شرکتهای نوپا مقیاسپذیر و قابل رشد هستند. برای اینکه مفهوم این جمله را درک کنید، مثالی میزنیم: یک کافی شاپ را در نظر بگیرید که ظرفیت پذیرایی از 70 مهمان را دارد. اگر تعداد مشتریهای او زیاد شود، شاید تا حدی بتواند به میز و صندلیهای کافه اضافه کند، اما ظرفیت محل محدود است و اجازه گسترش کار در مقیاس بزرگتر را به او نمیدهد.
بنابراین اگر صاحب کافه بخواهد کارش را گسترش دهد به سود بیشتری برسد، باید یک شعبه جدید با کارمندان جدید و امکانات جدید افتتاح کند. این مستلزم پرداخت هزینه بالایی برای صاحب کسب و کار است.
اما در استارتاپها رشد و گسترش کار، مستلزم پرداخت هزینه گزاف نیست. به عنوان مثال نرمافزار واتساپ که امروزه بیش از 2 میلیارد کاربر فعال دارد، تنها با 50 کارمند در حال کار است. به این معنی که رشد و گسترش کار در این شرکتها سقف ندارد.
شرکتهای نوپا به طور معمول بر پایه فناوری کار میکنند، رشد کار در این شرکتها به سرعت انجام شده و محدودیتی ندارد و سودهای حاصل از آن رقمهای بالایی خواهد بود.
کارآفرینی سازمانی
فعالیتهایی که از حمایتهای سازمانی برای به اجرایی درآوردن ایدههای جدید استفاده میکنند. در واقع کارآفرین سازمانی کسی است که به عنوان کارمند یک سازمان بزرگ کار میکند و اختیار این را دارد که با طرحها و ایدههای خود هر تغییری که به صلاح رشد و پیشرفت شرکت است، انجام دهد تا شرکت به سود حداکثری برسد.
بنابراین کارآفرین سازمانی از خودش سرمایهای را هزینه نمیکند، بلکه تحت حمایت یک سازمان یا شرکت قرار میگیرد تا ایدههای خود را به نفع آنها به اجرا درآورد.
کارآفرین یک سازمان بودن میتواند زمینه خوبی را برای رشد و پرورش ایده شما فراهم کند. بنابراین شما آزمون و خطا را انجام میدهید و اشکالات طرح یا ایده خود را رفع میکنید بدون اینکه متحمل ضرری شده باشید. معمولاً شیوه کار به این صورت است که با پایان کار و پیشرفت شرکت، از طرف سازمان به شما پاداش قابل توجهی پرداخت میشود.
کارآفرینی اجتماعی
هدف از کارآفرینی اجتماعی کسب درآمد و سود بیشتر نیست. معمولاً این دسته از کارآفرینی برای حل یکی از مشکلات بزرگ اجتماعی شکل میگیرد. مشکلاتی که ریشه در فقر و نابرابری در جامعه دارد. افرادی که کارآفرین اجتماعی هستند، سود اجتماعی را به سود شخصی ترجیح میدهند.
معمولاً این افراد شغلی دارند که از آن کسب درآمد میکنند ولی برای کارآفرین اجتماعی شدن، هدف مالی نداشته و سود حاصل از آن را در جهت گسترش همان کار یا بهبود بخشیدن به اوضاع کارمندان، مصرف میکنند.
شاید با یک مثال مفهوم این نوع کارآفرینی ملموستر شود. فردی را در نظر بگیرید که کارخانهای تأسیس میکند و همه افراد سابقهدار که امکان یافتن شغل برای آنها وجود ندارد را استخدام میکند. با سود حاصل به زندگی آنها رونق میدهد و کارش را گسترش میدهد تا تعداد افراد بیشتری مشغول به کار شوند. چنین فردی از ایجاد این شغل منفعتی نمیبرد و تنها این کار را برای کاهش رنج در طبقه محروم جامعه انجام میدهد.
یا افرادی که بازارچههای خیریه از صنایع دستی و هنری آسایشگاه معلولین برپا میکند. با انجام چنین کارهایی هم روحیه افراد آسیبدیده اجتماعی بالاتر میرود، هم از دردهای اجتماعی کاسته شده و هم قدمی برای کسب درآمد چنین افرادی برداشته میشود.
جمعبندی کلی
اگر تصمیم دارید تبدیل به یک کارآفرین موفق شوید، اول باید هدف خود را تعیین کنید. هدف شما بر اساس ایدهای که در ذهن شما وجود دارد، شکل میگیرد. اگر هدف شما کسب اسقلال مالی برای خودتان است، بهتر است از کارآفرینی مشاغل کوچک آغاز کنید.
در صورتی که ایدههای بزرگ با توجیهات علمی و اقتصادی قانعکننده در ذهن دارید، تلاش کنید تا یک استارتاپ موفق پایهگذاری کنید و یا تحت حمایت سازمان دیگر برای تحقق بخشیدن به اهداف خود کار کنید.
اگر دغدغه اجتماعی دارید و نیاز مالی، دلیل شما برای کارآفرینی نیست، با داشتن یک ایده خوب و سرمایه مناسب میتوانید به یک کارآفرین اجتماعی تبدیل شوید.
در هر صورتی تلاش خود را انجام دهید و از موانع و مشکلات پیش روی خود خسته نشوید. به افرادی نگاه کنید که مسیر پیش روی شما را طی کرده و اکنون به موفقیتهای چشمگیری رسیدهاند، پس با اعتماد به نفس و شجاعت کار خود را آغاز کنید و برای رسیدن به هدف خود از هیچ تلاشی فروگذار نکنید.
نظرات کاربران